پیچگاژ کریمزداه

قدرت نوشتنم را بالا می برم نه قدرتم را...

پیچگاژ کریمزداه

قدرت نوشتنم را بالا می برم نه قدرتم را...

۲۶ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

 


غمگینم مثل کودکیهایم که در حسرت بزرگ شدن :گذشت.....
کمی مبهم ولی گویا.....


"پیچگاژ"
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۹:۱۵
پیچگاژ

انسان ها با هم فرق ندارند فقط سعی بر این دارند که با بقیه فرق داشته باشن


"پیچگاژ"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۹:۰۸
پیچگاژ

برای بعضی ها لباسهایشان نیز برایشان بزرگ است....
حانه ای کوچکتری لازم است....

پیچگاژ
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۹:۰۶
پیچگاژ

 

این گفتن شایدهاست که بایدها را از بین خواهد برد

"پیچگاژ"

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۹:۰۲
پیچگاژ

 

واژه هایم که تمام شدندبه جای افکارم،دستم را بریدندکه چرا اینگونه افکارت را بیان میکنی!از آن به بعد دستهایم یاری نمیکنند با افکارم...
ترس از خود یکی از جنایات سیاست های حاظر در کشورهای دیکتاتوریست...


"پیچگاژ"

خالق عکس:ولادیمیر مولداوسکی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۸:۵۵
پیچگاژ

من مردَم از تبار واژه های بی تکرار...
گاهی آنچنان گنگم مثل جدولهای جایزه دار که فقط حرفه ای ها مرا می فهمند و موفق به حل آن می شوند..
درست است آنچنان غرق غرورم که محبت‌هایم را ابراز نمی کنم...
ولی تو زنی از تبار واژهای تکراری...
گاهی آنچنان نازک برخورد می‌کنی که زود از هم گسسته می شوی...
که فقط مردهای با احساس درک می‌کنند و افکار گسسته‌ات را به آغوش می‌کشند... 
درست است که همیشه ابراز می‌کنی محبتهایت را و ترسیم می‌کنی عشق را با واژه هایت...
من یک مردم تورا ضعیف می‌نامم ولی برجستگی‌هایت مرا در هم می‌شکند و تو غرور مرا می‌شکنی،با اینکه بجزغرور در من چیزی نیست...
 
خط خطی های ساعت24
"پیچگاژ کریمزاده"


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۸:۵۲
پیچگاژ

افکار من مسموم است از افکار گذشته های که به ارث برده ام...
پس بیا چاره ای بیندیشیم....
راهی پیدا کنیم ...
که از افکارمان رهایی پیدا کنیم...


 "پیچگاژ"
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۶:۱۲
پیچگاژ

من آینده خود را دیده ام و میسازمش با دانش و افکارم...
پس سعی بر سانسور کردنش نکنید...
مخاطب : پدرم - مادرم

" پیچگاژ "


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۶:۰۶
پیچگاژ

گاهی اوقات با دروغهای پی در پی خودمان را گول میزنیم تا ندانیم در اطرافمان چه رخ میدهد...اما با این کار به آرامش میرسیم اگرچه یک ارامش نسبی... 
حالا یک سوال وجود دارد:آیا دروغ آرامش بخش است؟
چرا همه میگویند از دروغ بدشان می آید اما گاهی اوقات دروغ میگویند و میگویند مصلحتیست؟

 "پیچگاژ"
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۶:۰۰
پیچگاژ

3نفردرزندان بودندیکی ازپنجره بیرون را تماشا میکرد به امید دیدار دوباره آزادی و یکی به درب خیره شده بود به امید روزی که کسی این درب را بازکند واو آزاد شود و دیگری در جای خود با بی تفاوتی خواب بود... 
داشتن امیدبهانه ایست که طرزفکرمان را تغییر بدهیم


"پیچگاژ"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۵:۵۶
پیچگاژ