اصرار

چه اصراریست در فهمیدن وقتی که ما با نفهمیدن خوشحالتریم 

"پیچگاژ"

اشک هایم

 

همیشه یادم میرود،اشک هایم را ببویم که بدانم بوی کدامین درد را میدهد...

 "پیچگاژ"

 

چارچوب 2

 

 

بعضی ها از آزادی خود ترس دارند و در چارچوب خود گرفتارن ...

"پیچگاژ"

 

ذهن بیمار

ذهن های بیمار از پلیدی ها پیروی میکنند...

"پیچگاژ"

 

در حسرت بزرگ شدن

 

غمگینم مثل کودکیهایم که در حسرت بزرگ شدن :گذشت.....

کمی مبهم ولی گویا.....

"پیچگاژ"

فرق

انسان ها با هم فرق ندارند فقط سعی بر این دارند که با بقیه فرق داشته باشن

"پیچگاژ"

خانه کوچک

برای بعضی ها لباسهایشان نیز برایشان بزرگ است....

حانه ای کوچکتری لازم است....

پیچگاژ

شاید

 

این گفتن شایدهاست که بایدها را از بین خواهد برد

"پیچگاژ"

افکار

 

واژه هایم که تمام شدندبه جای افکارم،دستم را بریدندکه چرا اینگونه افکارت را بیان میکنی!از آن به بعد دستهایم یاری نمیکنند با افکارم...

ترس از خود یکی از جنایات سیاست های حاظر در کشورهای دیکتاتوریست...

"پیچگاژ"

خالق عکس:ولادیمیر مولداوسکی

من مردم از تبار واژه های بی تکرار...

من مردَم از تبار واژه های بی تکرار...

گاهی آنچنان گنگم مثل جدولهای جایزه دار که فقط حرفه ای ها مرا می فهمند و موفق به حل آن می شوند..

درست است آنچنان غرق غرورم که محبت‌هایم را ابراز نمی کنم...

ولی تو زنی از تبار واژهای تکراری...

گاهی آنچنان نازک برخورد می‌کنی که زود از هم گسسته می شوی...

که فقط مردهای با احساس درک می‌کنند و افکار گسسته‌ات را به آغوش می‌کشند... 

درست است که همیشه ابراز می‌کنی محبتهایت را و ترسیم می‌کنی عشق را با واژه هایت...

من یک مردم تورا ضعیف می‌نامم ولی برجستگی‌هایت مرا در هم می‌شکند و تو غرور مرا می‌شکنی،با اینکه بجزغرور در من چیزی نیست...

 

خط خطی های ساعت24

"پیچگاژ کریمزاده"