پیچگاژ کریمزداه

قدرت نوشتنم را بالا می برم نه قدرتم را...

پیچگاژ کریمزداه

قدرت نوشتنم را بالا می برم نه قدرتم را...

۱۲۶ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

اسید بویِ اصفهان میداد
دختران زخم را در خیابان میپاشیدن
زاینده رود اسید گریه میکرد
جهل خون میمکید
،
کسی آن دور خنده سرداده بود

"پیچگاژکریمزاده"

instagram:pichgazh ╬ Pichgazh پیچگاژ
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۳ ، ۲۰:۴۹
پیچگاژ

شکلات را گاز میزنم

تلخیِ قهوه را بغل می گیرم

کافه را دورِ خودم می‌پیچم

از سرمایِ نبودت می‌نوشم

فوت می‌کنم شکر را در مشت

شیرِ و شکر را بهم میریزم

دود سیگار بین انگشتانم

لیز می خورد بین  نفس هایم

خاکستر سیگار به روی کاشی

فنجان شکست...

سِیلی از خون به زیر سیگاری!

کافه همیشه برای من تعطیل شد

در تخت بیمارستان شنیدم می‌گفتند:

صاحب کافـــهِ ... 

خودکشی را برای تو 

 ممنوع اعلام کرده...


#پیچگاژ_کریمزاده 

...........

ویرایش دوم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۳ ، ۲۰:۰۹
پیچگاژ

دورَش کرده بود 
قلاب یارش را
در حسرت اسیر شدن
 هر روز میگریست
و قلاب در حسرت اسیر کردنش 
ماهی از قلاب بیزار
ماهیگیر عاشقِ،قلاب

"پیچگاژ کریمزاده"
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۳ ، ۱۳:۱۴
پیچگاژ

سالهاست بعد رفتنت
در من جنگیست
که صدایِ آژیرش 
من را مثل دیوانه ها
 از این شهر 
به آن شهر 
هراسان کرده

"پیچگاژ کریمزاده" 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۳ ، ۱۳:۰۳
پیچگاژ

اگر کل دنیا را پادگان فرض کنیم
جایی در این دنیا 
کمی دورتراز سیم خاردارها
نزدیکی من؛
پیدا خواهی کرد 
که خبری از گلوله نیست
و گلها برای تو میرویند 
اینجاشروعی است
برای خاتمه جنگ

"پیچگاژ کریمزاده"
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۳ ، ۱۲:۵۹
پیچگاژ

پادگان جای من نیست 
وقتی تو 
ستاره هایی را میشماری
که از اینجا 
برای من 
مثل گلوله های آتش است 
دنیا آرام 
در جایش خواب است 

Pichgazh پیچگاژ  پیچگاژ کریمزاده 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۳ ، ۱۲:۵۸
پیچگاژ


آبی
 کمترین رنگ من
 در دنیایی بی توست
ابریس همه جا ابری

پیچگاژ"علی کریمزاده" 1393/5/6
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۲۰
پیچگاژ

تویِ این خیالِ وحشی 
یِ خدا از جنس تو دارم
منو سیرکم نکنی باز

«پیچگاژکریم زاده»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۱۸
پیچگاژ

ســربـازمُ و سربـازمُ رَه بازِ«ی»میـهن
در یادِ دلم بوی خوش عشق به میهن
هستیمُ و که هستیم تو«ی»این ره گشایی میهن
پیـش میرویمُ و میرویمُ از دل و جـان بسـوی میـهن
یادی ندارم که از کودکیَم نباشـم عاشق میهن
اینگونه نگو بگو مگو که من بشم دشمن میهن
این میـهـن مـن هـست بـرتریـن میهـن
نامش همیشه خواهد ماند برایم میهـن
میهن،میهن اسمش زمین برایم میهـن

پ.ن:وطن یعنی زمین یعنی کهکشان های بی انتها،
دنیایِ همه ما موجودات زنده 
*میهن من جاده بی انتهاست*

ترانه ی ناتمامی که توی تخت سربازی نوشتم 



پیچگاژ/1393/4/5

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۱۶
پیچگاژ
ثانیه ها
 پاره شده اند
عمری
 در جداییت 
ساعت ها را 
ورق زده ام

"پیچگاژ کریم زاده"
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۱۶
پیچگاژ