پیچگاژ کریمزداه

قدرت نوشتنم را بالا می برم نه قدرتم را...

پیچگاژ کریمزداه

قدرت نوشتنم را بالا می برم نه قدرتم را...

قطار رفت

دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۴۸ ب.ظ

تک زن تن تنهایی من,

همانی که با سایه هایش نیز خوابیده ام

با لبخندهایش زندگی کرده ام 

با گریه هایت شانه ی خود رود کرده ام

همانی که موهایش را...

باز این موهایت مرا یادت انداخت

 این موها 

این موها

قطار لعنتی چرا اختراع شدی 

ای وای باز چرا چرا چرند

این فاصله هارا نباید به خویش راه میدادیم ای ادم همیشه مقصر

ای فرگشت یافته بیخود

چرند رو به تکرار 

آشوب همیشه ممکن

سردگرمی بی حال,

قطار رفت

باید موهایت را کوتاه میکردم 

از ته 

مثل سرطانی ها

تو سرطان من شدی حالا

باید رفتنت را با موهایت گره میزدم ای عشق بی درمان لعنتی بی فرجام,

نابودی رو به سقوط

اه 

سقوط,سقوط,سقوط

بهترین راه ممکن من باید بشود 

میروم 

نه نمیروم 

اجبارن میبریم

روبه مکان نا معلوم

سمت دردی مختل

ناجی نباشد آنجا

باید خودم را وقف دهم ای نابودی بی انکار,

در جیبم موهایت را باید داشتم

باید ان مکان نامعلوم هم درختی داشته باشد

شاید من بزرگترین گناه ممکنم که باید به دار اویخته شم,

نه

اینگونه تمام نمیشوم,میدانم

ای سردی بی ثانیه در هر لحظه,

از دور نامعلوم پژواک رودی می اید

باید خودم را به اب دهم بگذار اب تصمیم گیرنده ام باشد 


"پیچگاژکریمزاده"

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۱
پیچگاژ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی